کد مطلب:31518
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:17
آيا تمام افرادي كه جان ميدهند، به ديدن فرشتة الهي (عزرائيل) قادر ميشوند، اگر چنين است، پس چرا در چهرة آنان، علايمي كه بر ديدن فرشتة مرگ دلالت كند ديده نميشود؟
در برخي آيات، گرفتن روح به خداوند، (زمر، 49) و در برخي، به فرشتگان، (مائده، 117) و در بعضي ديگر، به ملك الموت (عزرائيل) نسبت داده شده است; البته از آن جا كه اين ها در طول همند، در آنِ واحد ميتوان قبض به وسيله فرشتگان را به ملك الموت، و قبض ملك الموت را به خداوند نسبت داد.
همة افراد هنگام جان سپردن، گيرنده روح خود را ميبينند; لكن، افراد مؤمن، كافر و... هر يك، به تناسب حال خود، چهرههاي مختلفي از ملك الموت را ميبينند. حضرت ابراهيمغ با فرشتهاي ملاقات كرد، به او گفت: تو كي هستي؟ گفت: من ملك الموت هستم; سپس گفت: آيا صورتي كه با آن روحِ مؤمن را ميگيري، ميتواني به من نشان دهي؟ گفت: بله چشمهايت را ببند، بستم، (وقتي باز كردم) ناگهان جوان خوش صورت، خوش لباس، خوش شكل و شمايل با بوي بسيار خوشي ديدم; بعد گفت: اگر مؤمن (به هنگام مرگ) با چيزي ملاقات نكند، مگر همين زيبايي صورت، برايش كافي است. (پيش از آن) گفت: آيا صورتي كه با آن، روح فاجر را ميگيري، ميتواني نشان دهي؟ (او) گفت: طاقت (ديدن آن را) نداري! گفت: (طاقت) دارم; گفت: چشم هايت را ببند، بستم، سپس به او نگاه كردم، ناگهان مرد سياهي كه موهايش بلند شده، بوي بدي ميدهد، لباس سياه دارد و... ديدم (در اين جا) حضرت ابراهيمغ غش كرد، وقتي به هوش آمد و ملك الموت را به حال اول ديد، گفت: اگر فاجر با كسي ملاقات نكند، مگر با همين چهره، او را بس است.( تفسير نورالثقلين، العروس الحويزي، ج 5، ص 448، موسسه التاريخ العربي. )
چهرهاي كه ميت، هنگام ديدن گيرندة روح پيدا ميكند، براي بازماندگان و كساني كه در كنار او هستند، ملموس و محسوس نيست; هر چند بعضي بزرگان، به درك آن چهره توانا هستند. پيامبر اسلامبراي عيادت مردي از انصار به خانة او آمد; فرشتة مرگ را بالاي سر او ديد، فرمود: با اين دوست من، با مدارا و لطف رفتار كن، چرا كه او مردي با ايمان است، عرض كرد: اي محمد! بشارت بر تو باد كه من نسبت به همة مؤمنان با مجسم; و بدان هنگامي كه قبض بعضي از فرزندان آدم را قبض روح ميكنم، خانواده او فرياد ميكشند، من در كنار خانه ميايستم، ميگويم من گناهي ندارم (عمر او پايان يافته بود)، من باز بارها به ميان شما برميگردم! بهوش باشيد، بهوش(بحارالانوار، مجلسي;، ج 56، ص 264، موسسه الوفأ / ر.ك: منشور جاويد، آيت اللّه سبحاني، ج 9، ص 230 ـ 231، موسسه سيد الشهدأ7 / تفسير نمونه، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران، ج 17، ص 140، دارالكتب الاسلامية. )
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.